مدادسیاه



در جامعه پساشبکه‌ای احساس و درک کاربران دستکاری می‌شود


سالی که گذشت جنگ رسوا کردن اخبار جعلی داغ‌تر بود. اما آنانی که از حجم اخبار جعلی در پیام‌رسان‌ها و شبکه‌های اجتماعی شاکی‌اند بد نیست بدانند که این تازه نشانه‌های اولیه اسارت تمامی امور زندگی بشر در دست ذهن‌هایی است که کلان‌داده‌ها را تحلیل می‌کنند. در واقع این تازه شروع نبرد است و به نظر می‌رسد بزودی شکل بکارگیری داده‌ها اصلِ درک و احساس ما را نشانه می‌رود و آن زمان است که واقعیت بی‌معناتر از همیشه می‌شود و شاید هیچ‌گاه نفهمیم مخدر جعلیات تا چه مرزی از توهم ما را پیش برده.

البته داده‌ها به‌تنهایی خطرناک نیستند، بلکه این شوق و لذت ما در خودافشاگری و اعتراف‌ است که جامعه جدید را با تمام اغواگری‌هایش، خطرناک‌تر از قبل می‌کند. پرسش این است که وضعیت امروز ت، اقتصاد، فرهنگ و اجتماع در فضایی که دارد جای محیط واقعی را می‌گیرد، چگونه است؟ روابط شبکه‌ای، رسانه‌های اجتماعی، هوش مصنوعی و شکل یادگیریِ ماشینی بزودی ما را با چه چالش‌هایی مواجه می‌کند؟

ادامه مطلب


رسانه‌های اجتماعی چه‌قدر در توهم دانایی» کاربران و دولتمردان نقش دارند؟


در تاریخ ارتباط ایرانی شاید یکی از پر رهنمودترین سجایا توصیه به سکوت باشد. فردوسی می‌گوید: ز دانش چو جان تو را مایه نیست/ به از خامشی هیچ پیرایه نیست» باب چهارم گلستان نیز از فواید خاموشی می‌گوید. اما این خاموشی ابعاد مختلفی دارد. از نگاه سعدی در بوستان که معتقد است گوهرشناسان راز دهان جز به لؤلؤ نکردند باز» تا سکوت اخلاقی و عرفانی در مثنوی مولانا بگیرید و نگاه صائب که می‌گوید: کثرت و تفرقه در عالم گفتار بُوَد/ که جهانی همه یک تن شود از خاموشی.»

فارغ از وجوه اخلاقی و عرفانی این نکات نغز باید از منظری اجتماعی نیز به این سکوت نگاه کرد. سکوتی که اتفاقا در تاریخ ادبیات ایران نیز نشانه‌هایی دارد. یعنی کم‌گویی گزیده‌گویی و نیفتادن در پرتگاه همه‌چیزدانی. اما توهم دانایی» این روزها شاید بیش از همیشه تاریخ گریبانگیر انسان شده است. اینجاست که برخی به واسطه تخصص یا مسئولیتی خاص در یک رشته یا زمینه، فکر می‌کنند در بقیه حوزه‌ها نیز می‌توانند صاحب‌نظر باشند.

این خاصیت قدرت است که ما در وادی توهمات دانستن می‌اندازد. اگر حاکمان همیشه تاریخ از این حس به توهم مرشد کامل» می‌رسیدند، اما حالا این قدرت در رسانه‌های اجتماعی و روابط شبکه‌ای با ما چنان می‌کند که گویی قطب عالم دانشیم. مهمتر از اینکه این رفتار چه تبعات بدی دارد، باید پرسید چرا و چگونه به اینجا رسیده‌ایم؟

ادامه مطلب


سینما مستند چه‌قدر با واقعیت و رومه‌نگاری پیوند دارد؟


 برگزاری جشنواره سینماحقیقت کسانی را گرد هم می‌آورد که از دیدن واقعیت عریان لذت می‌برند. آدم‌ها، دغدغه‌ها، رفتارها، مکان و چیزها همگی از منظری واقعی و نه آغشته به قصه و افسانه روایت می‌شوند. واقعیتی که دست‌کم به اندازه فیلم‌های سینمایی داستانی برخاسته از خیال سازندگان آن نیست. به‌نوعی می‌توان گفت سینمای مستند نزدیکی بیشتری با کار رومه‌نگاری (به معنی اعم آن) دارد. فیلمسازان مستند از سرنخی کاملا واقعی و عینی شروع می‌کند و هرچند برای ادامه کار فیلمنامه دارند ولی این فیلمنامه قرار نیست چیزی از واقعیت بکاهد.

ادامه مطلب


 

مطالبه نکردن در بستری از توقع‌های فزاینده‌ و امکانات محدود، فقط به ناامیدی منجر می‌شود

 

دکتر رنانی در یادداشتی متخصصان و کارشناسان را برای رسیدن به امید ملی» به سکوت ملی» دعوت کردند و نتیجه گرفتند: با سکوتِ ما هیچ چیزی از دست نمیرود و هیچ خبری نمی‌شود. جامعه ما بیش از نیاز به دانستن اخبار، نیازمند فرصت تفکر است، نیازمند فرصت گفت‌وگو و نیازمند فرصت برای آرامش است. ما جامعه‌ای ناصبور، ناآرام و نگران را داریم با انبوه خبرها و تحلیل‌های یأس‌آور بمباران می‌کنیم. فرصت بدهیم مردم تنفس کنند، فرصت بدهیم مردم آرامش بگیرند. در آرامش عقل‌ها هم بهتر کار می‌کنند.»

ساده‌اش این است که در هیاهو صدا به صدا نمی‌رسد و حتی حرف‌ها و راه‌حل‌های درست میان شلوغی و هیجان گم می‌شود. سکوت کنیم شاید این آرامش فرصتی شد برای تفکر. به نظر می‌رسد نسخه‌ای که این استاد دلسوز عرصه اقتصاد و توسعه مطرح می‌کنند با نارسایی‌هایی همراه باشد. چون راه‌حل نه در سکوت بلکه در واقعی‌سازی توقعات ذهنی ماست.

ادامه مطلب


سیگاری هستید؟ چقدر تماشای عکسِ ریه سیاه‌ از دود روی بسته سیگار باعث می‌شود تا از کشیدنش منصرف شوید؟ مگر پیام‌های رسانه‌ای و توصیه‌های اطرافیان نمی‌گوید نکشید؟ پس چرا باز هم سیگار می‌کشیم؟

برای کسانی که به تأثیر مطلق رسانه‌ها هنوز باور دارند همین یک مثال کافی است تا نشان دهد شیوه تأثیرگذاری رسانه به این سادگی‌ها نیست. سرگذشت رسانه‌ها، از یک جنبه تاریخ بررسی تأثیر آن است. اما این تأثیر چقدر است؟ هنوز به‌درستی نمی‌دانیم؛ چون سنجش میزان تأثیرگذاری این متغیر در رفتار ما بدون در نظر گرفتن متغیرهای واسط و مستقل دیگر قابل سنجش نیست.

ادامه مطلب


به بهانه اکران مغزهای کوچک زنگ‌زده»؛ روایت‌های سینمایی از مسائل اجتماعی چه‌قدر منطبق با واقعیت‌هاست؟


شب‌ پایانی جشنواره سی‌وپنجم فیلم فجر، بهروز افخمی و عواملش در برنامه هفت» از حجت‌الله ایوبی، معاون سینمایی آن زمان دعوت کردند. بحث تندی بین افخمی و ایوبی درگرفت سر اینکه فیلم‌های امسال تلخ است و کسی این فیلم‌های تلخ را نمی‌بیند و اقتصاد سینمای ایران زمین می‌خورد. پس از آن دعوا هم ایوبی کنار رفت و هم برنامه هفت را از تیم افخمی گرفتند. در واقع مهمتر از این دعوا، موضوع حساس آن بود که باعث شد مسئولان امر کلا صورت‌مسئله را پاک کنند. در این دعوا ایوبی در جایگاهی نبود که بگوید تلخی فیلم‌ها و فیلمنامه‌ها نه ناشی از ت‌های سینمایی، بلکه برخاسته از فضای ناامید جامعه (و به‌طبع فیلمسازان) است.

فیلمسازان اما با این بحث‌ها کاری ندارند و اصولا پیِ سرمایه‌گذار می‌گردند برای ساخت دغدغه خویش. پس نمی‌توان به آنان ایراد گرفت که چرا فقر، دروغ، خشم، تعصب، ناامیدی، خیانت و. را به تصویر می‌کشند.

البته هنر سینما از فروش 16 میلیارد تومانی کمدی‌ هزارپا» در تابستان 97 خوشحال است ولی این دلیل نمی‌شود که رسانه سینما از جامعه اطراف خود دور بماند و دل خوش کند به خنده‌های سطحی مخاطبان. به‌طبع سینمای اجتماعی جشنواره سی‌وششم هم خالی از فیلم‌های جدی و تلخ نبود. یکی از مهمترین این‌ فیلم‌ها مغزهای کوچک زنگ‌زده» هومن سیدی است. این فیلم گذشته از جایزه صداگذاری و فیلمنامه برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه تماشاگران هم شد. اما پرسش این یادداشت آن است که آیا تصویری که فیلمساز از فقر ارائه می‌دهد با واقعیت جامعه هماهنگ است یا نه؟

ادامه مطلب


چرا رسانه‌ها به‌تنهایی نمی‌توانند افکارعمومی امروز جامعه ایران را از سرگشتگی نجات دهند؟


کسانی که اهل رسانه نیستند، آن را شبیه نیِ سحرآمیزی می‌دانند که با نواختنش می‌توان افکارعمومی را مسخ و با خود همراه کرد. ولی حاکمانی که ادعای شناخت رسانه دارند، بیشتر آن را شبیه بوق می‌بینند که هر چه صدایش بلندتر، تاثیرش بیشتر. در حالی که امروزه کاملا مشخص شده برای تاثیرگذاری یک پیام باید عوامل جانبی بسیار زیادی را سنجید. عواملی که کنترل آن به این سادگی نیست. این عوامل در زمینه یا بافتاری عظیم به نام فرهنگ جای می‌گیرند. بافتار (Context) شرایط حول یک پیام است که می‌تواند شکل و موقعیت ارزش‌های آن جامعه باشد. اینجاست که گذشته از پیام، مخاطب و شرایط مجرای ارتباطی بسیار اهمیت پیدا می‌کند.

 معمولا کسانی که پیام‌ها را می‌خواهند درون آمپول بریزند و به جامعه تزریق کنند، از این منظر به ارتباطات می‌نگرند. یعنی من پیامی مشخص (و البته درست و مثبتی) دارم و باید مراقب باشم و تمامی شرایط را بسنجم تا این پیام بی‌کم و کاست به شمای مخاطب برسد تا مناسب‌ترین پس‌فرست را اعلام کنید و هرآنچه من می‌خواهم انجام دهید.

ادامه مطلب


نمی‌دانم اینکه در مواجهه با آدم‌ها خوبی‌های‌شان را ببینی، دوست‌شان داشته باشی، سعی کنی به آنان کمک کنی،‌ کنایه‌های‌شان را جدی نگیری یا اصلا متوجه نشوی، دیر به نامردی‌شان پی ببری و. ناشی از بیماری مهلک خوش‌بینی است یا فاجعه سادگی و حماقت.

البته جواب‌های کلی این ماجرا را خوب می‌دانم. ولی بگذارید جور دیگری به ماجرا نگاه کنیم؛ سال‌ها پیش صاحب‌خانه‌ای داشتیم که می‌گفت اگر گرگ هم نیستی باید ادای گرگ را در بیاوری. البته با زوزه‌هایش دهن ما را سرویس کرد اما نمی‌دانم گرگ بودن به استمرار حیات در جنگل زندگی منجر می‌شود؟ به نظر می‌شود. دست‌کم قانون طبیعت و اصل تنازع بقا همین را می‌گوید.

ادامه مطلب


زنم هشت صبح باید با یک استاد دانشگاه مصاحبه کند. هفت‌ونیم اما زنگ گذاشته. بیدار شدم و خواستم به دستشویی بروم. تنبلی کردم. نزدیک هشت بلند شد و رفت تو اتاق‌ تا تلفن کند. دیشب پرسید باطری برای ویس‌ریکوردر داریم؟ گفتم نمی‌دانم. نکند بی‌باطری مانده باشد. نچ.

ادامه مطلب



چرا کمپین نخریدن نمی‌توان موفق باشد؟

حتما که همه ما از گرانی و وضع بد اقتصادی شاکی هستیم. از هر گونه اقدامی هم که منجر به کاهش بحران شود استقبال می‌کنیم. از علی کریمی و کارزار نخریدن برای ارزان شدن نیز ممنونیم ولی فقط برای این کارزار لایک می‌زنیم. لایک زدن هیچ هزینه‌ای ندارد. این است که ما مبارزانی سست‌کوش و البته در فضای مجازی بسیار پرهیاهوییم. به دیگران می‌گوییم نخرید ولی خودمان از زیر لحاف روزمرگی‌ها جم نمی‌خوریم. این طبیعت مبارزه از طریق هشتگ و لایک است.

کریمی اقتصاددان نیست ولی عجیب است که گاهی برخی اقتصاددان‌ها و به‌اصطلاح آدم‌حسابی‌های آکادمیک بر موج پر‌خروش پوپولیسم سوار و همراه این کارزارها می‌شوند. در حالی که خوب می‌دانند چهار مولفه در شکل‌گیری یک رفتار نقش اساسی ایفا می‌کند.  اول آگاهی» است. در اینجا نیاز نیست که کسی اطلاع‌رسانی کند. تورم به‌روشنی خودش را در هر خرید روزانه نشان می‌دهد. بله ما از این وضع راضی نیستیم ولی این آگاهی کافی نیست.

دوم برآورد یا ارزیابی» است. ارزیابی من از شرکت در این کمپین چیست؟ اگر من نخرم همسایه‌ام نیز نمی‌خرد؟ دیدید که نخریدیم و 50 تا پولدار رفتند کلی سکه خریدند و روی هر سکه یک میلیون تومان سود بردند.» با این ارزیابی بدبینانه آیا کمپین نخریدن می‌تواند موفق باشد؟  مولفه سوم ربط» است. چه چیزی را نباید بخریم؟ با دارو و مواد غذایی چه کنیم؟ من اگر مواد غذایی نخرم، قیمت ماشین 250 میلیون تومانی پایین می‌آید؟ خب بیاید به گرسنگی من چه ربطی دارد؟ اگر من نخرم چقدر به نفع من می‌شود؟ چقدر به سود سرمایه‌داران؟ بنز S500 شش میلیاردی 60 میلیارد تومان هم بشود، به من ربطی» ندارد؛ چون لَنگ 600 هزار تومانم.  مولفه چهارم تمایز» است. تفاوت این کمپین با کارزاری که از مردم می‌خواست خودروی ایرانی گران نخرند چیست؟ یادتان هست که با وام‌های بلندمدت مردم برای پراید 20 میلیون تومانی صف کشیدند؟ چه تضمینی هست که این کمپین با کارزارهای پیشین متفاوت باشد؟ دغدغه‌مندی کریمی عزیز، قابل احترام است. ولی تا زمانی که نتوانیم به‌تدریج سرمایه اجتماعی از دست رفته را کمی بهبود ببخشیم و اعتماد اجتماعی را ارتقا دهیم، چنین کمپین‌هایی تنها به درد لایک زدن می‌خورد.


وقتی خیلی دوزِ حکمت خون فرزند شما بالا می‌رود و با قیافه‌ای حق به جانب می‌گوید:تویی که نمی‌تونی برام یه آی‌فون بخری، بی‌خود کردی من رو به دنیا آ‌وردی!» تنها یک جمله پاسخ اوست:خفه‌شو!»

البته این خفه‌شو حکم قطع عضو سیاه شده از عفونت را دارد؛ یعنی پیش از اینکه کار به اینجا برسد نباید اجازه دهیم فرزندمان به خودش اجازه دهد چنین جمله‌ای را به زبان بیاورد. اما راه‌حل چیست؟

غرض ذکر نکات اخلاقی نیست که نگارنده نه شان ناصح دارد و نه مشاور و روانشناس.

ادامه مطلب


چرا فیلم غلامرضا تختی» نفروخت؟


از 25 اسفند 97 تاکنون سینمای ایران با اکران هفت فیلم کم‌وبیش حدود 47 میلیارد تومان فروخته. سه میلیون و 500 هزار نفر سینما رفته‌اند که سهم فیلم غلامرضا تختی» حدود 66 هزار نفر است و این فیلم خوش‌ساخت بسختی دارد خودش را به مرز یک میلیارد تومان فروش می‌رساند[1]. این در حالی است که حدود یک میلیون و 700 هزار نفر به سینما رفته‌اند برای دیدن رحمان 1400» و این فیلم در حالی دارد از مرز 22 میلیارد تومان فروش می‌گذرد که تازه ارشاد فهمیده ممیزی‌هایش روی آن اعمال نشده و باید توقیف شود. با این همه، مردم هم حاضر شدند برای شوخی‌های رکیک این فیلم پول خرج کنند و هم اینکه فروش متری شیش‌ونیم» سعید روستایی را به حدود 16 میلیارد تومان برسانند. حال سوال اینجاست که چرا فیلمی با کارگردانی حساب‌شده و با سوژه‌ای بشدت آشنا و جذاب باید این‌گونه ته جدول فروش بنشیند؟

ادامه مطلب


هوا بد است، تو با کدام باد می‌روی؟» این بخش از شعر زندگی» هوشنگ ابتهاج را موقع خواندن این یادداشت گوشه ذهن داشته باشید. چون هر آنچه می‌گویم را باید بشکن‌ن بیامیزیم با این بخش از شعر ناصرالدین‌شاه که تا قمر در عقربه حال ما چنینه». این توضیح ضروری و اولیه را گفتم که اگر ذکر مصیبت شد نگویید نویسنده بی‌انصافی کرد؛ چون خوب می‌دانم چنان ابر تیره‌ای سینه علم را در ایران گرفته که با بارش هزار ساله هم انگار قصد خالی شدن ندارد.

وقتی تحصیلات اشتغال نمی‌آورد

زمانی که تهران لوله‌کشی آب نبود، سیستم آب منطقه‌ای» داشتیم. یعنی پشت‌بام خانه‌ها منبع آب می‌گذاشتند و با آب چاه پر می‌کردند. از همین منبع آب به لوله‌های خانه می‌آمد. اما بعدها آب لوله‌کشی آمد و منبع از جای خیلی بزرگتری تغذیه می‌شد. به نظر می‌رسد نظام آموزش مخزنی» در ایران نیز شبیه به همان آب منطقه‌ای است؛ یعنی در حالی که لوله‌کشی علم به واسطه دسترسی همگانی به اینترنت همه‌گیر شده هنوز برخی از مسئولان علاقه دارند علم در خانه از مخزنی که آنان صلاح می‌دانند به خانه بیاید. برای همین برعکس همه دنیا که نظام آموزش افراد را برای یک شهروند مفید آماده می‌کند، در ایران ما هنوز نمی‌دانیم چرا باید سواد داشته باشیم و این سواد و علم قرار است کجا به کار ما بیاید. ما در مکتبخانه‌های مدرن چیزی را می‌آموزیم که سال‌های سال پیش استادان و مسئولان صلاح دانسته‌اند یاد بگیریم.

ادامه مطلب


علاوه بر نقدهای معمول، چه چیزی رسانه اجتماعی را ترسناک‌تر می‌کند؟


انسان جدید با فناوری نشئه می‌کند. شاید هیچ‌ مخدری به پای این ماده نرسد؛ چون حتی نفی آن نیز مایه سرخوشی و سرگرمی است. نمونه‌اش اظهارنظر سلنا گومز»، بازیگر و خواننده 26 ساله آمریکایی است که گویی دچار جو روشنفکرانه جشنواره کن شده و گفته: فکر می‌کنم جهان ما دارد به پایان راه می‌رسد، من به هم نسل‌های خودم می‌گویم، رسانه‌های اجتماعی واقعا وحشتناک هستند. وقتی می‌بینم که پسران و دختران جوان چگونه تحت تاثیر آنها هستند، احساس ترس می‌کنم.»

 این حرف‌های کسی است که صفحه اینستاگرامش 150 میلیون دنبال‌کننده (Follower) دارد و پس از صفحه رسمی اینستاگرام، رونالدو، آریانا گرانده، در رتبه چهارم ایستاده است.

ادامه مطلب


سال‌ها پیش، از یک مربی سرشناس پرسیدند که چرا پسرت را گذاشتی نوک حمله؟ جواب داد: تیم، تیم خودم است، دلم بخواهد، عمه‌ام را هم می‌گذارم فوروارد.» این قصه دامنه‌دار شکل برخورد حکومت‌ها با رسانه‌هاست که نمونه اخیرش را در بازی کاغذ رومه‌ها می‌توانیم ببینیم.

از همان زمانی که محمدشاه قاجار به میرزاصالح شیرازی دستور می‌دهد برای تربیت رعیت» کاغذ اخبار را منتشر کند تا به امروز همیشه این حکومت‌ها و دولت‌ها بوده‌اند که رسانه‌ را تیول خود دانسته‌اند. در حالی که رسانه‌های مشارکتی در بستر شبکه‌های اجتماعی به اقتدار تلویزیون خاتمه‌ داده‌اند، در ایران هنوز برای چاپ رومه باید مجوز بگیریم.

ادامه مطلب


چرا غفلت از سرمایه‌های نمادین سبب نفوذ فرهنگ‌های سطحی می‌شود؟


در هیاهوی به رقص آمدن دبستانی‌ها از شادی و تلاطم برخی مسئولان از خشم، با آهنگ جنتلمن ساسی‌ مانکن، پرسش مهمتر از چرایی پخش این آهنگ در مدارس، این بود که چه‌طور همه این بچه‌ها کلمه به کلمه این آهنگ نه‌چندان با ادبانه را حفظ‌اند؟ حالا که چند هفته‌ای از این ماجرا می‌گذرد شاید مسئولان بتوانند فارغ از هیاهوها و فشارهای ی کسانی چون علی مطهری به این پرسش پاسخ دهند که چرا در این سال‌ها نه تنها نتوانسته‌اند جلوی هجوم فرهنگ بیگانه را بگیرند، بلکه از دل فرهنگ خویش کسانی را به خارج صادر کرده‌ایم که حالا شده‌اند بلای جای فرهنگ و تربیت در جامعه ایران. این در حالی است که این افراد خود دست‌پروده نظام آموزش و پرورش همین جا هستند.

البته آفتاب آمد دلیل آفتاب وقتی 24 اردیبهشت و کمی پس از این ماجراها، الیاس حضرتی در جلسه علنی مجلس از در آشتی در آمد و گفت: آقای شجریان در حال مردن است چه اشکالی دارد که وزیر فرهنگ و ارشاد از ایشان عیادتی بکند» اینجاست که می‌توان منتهای درک فرهنگ را در میان برخی مسئولان با این ادبیات مشاهده کرد.

به نظر می‌رسد که ما تا زمانی که با سرمایه‌های نمادین خویش آشتی نکنیم و نگاهی کاملا گزینشی نسبت به آن داشته باشیم نمی‌توانیم جلوی اتفاق‌های ناگوار فرهنگی را بگیریم.

ادامه مطلب


چرا دولت‌ها از ظرفیت‌های رسانه در مدیریت نظام بازخورد غافل‌اند؟


 فرض کنیم در خانه تنها یک آینه داشته باشیم و آن را بگذاریم در حمام بخار گرفته. برای دیدن خویش باید مدام بخار را از روی شیشه کنار بزنیم و از همه این‌ها بدتر، چون حمام مرطوب است پس از مدتی شیشه زنگار می‌بندد. همان‌طور که زنگار بیشتر می‌شود، آینه غمازی خویش را بیشتر از دست می‌دهد، ما چهره خویش در آن نمی‌بینیم. حالا کار اشتباه برخی دولت‌هاست که آینه رسانه را به اتاق بخار می‌فرستند و ناگهان چشم باز می‌کنند و می‌فهمند چهره خویش و افکار عمومی را نمی‌توانند در آن ببینید. این کار برای دولت بسیار خطرناک است؛ چون نمی‌تواند از بحران‌ها پیشگیری کند و این تنها منجر به ناکارآمدی آن می‌شود. برای همین است که هر اتفاق به ظاهر ساده‌ای تبدیل به بحران در افکار عمومی می‌شود. حال پرسش اینجاست که دولت چه‌طور می‌تواند جلوی این اتفاق را بگیرد؟ رسانه‌ها باید چگونه عمل کنند که بتوانند عضوی موثر در نظام بازخورد باشند؟

ادامه مطلب


استفن داویدویتز»، از مهندسان گوگل است که سال گذشته کتابی پر سر و صدایی به نام همه دروغ می‌گویند» منتشر کرد. این نویسنده با بررسی کلان‌داده‌ها دنیای وب نشان می‌دهد که ما واقعا کیستیم و چه‌قدر با آنچه می‌نماییم فاصله داریم.

دروغ‌گویی را حیوانات هم بلدند. مثل شامپانزه‌ای که دیگر اعضای گروه را گول می‌زند تا بتواند غذایش را پنهان کند. اما انسان‌ها به واسطه زبان و تفکر می‌توانند دروغ را به شکلی سازمان‌یافته تبدیل به امری کاملا واقعی و حقیقی کنند.

ادامه مطلب


پس از تصویر سوت ممتدی که از شب قبل آمده بود روی تصویر تلویزیون، برنامه کودک شروع می‌شد. ساعت پنج عصر با آن پیش‌پرده کارتونی بَگ بَگ بَگ بَگ.». پنج عصر شاید تاریک‌ترین ساعت روز باشد. تابستان‌ها گرچه‌ روشن است، ولی چنان عقربه‌ها بیهوده جلو می‌روند که حس انفعال و مرگ را منتقل می‌کنند. برای همین بهتر است خواب باشید پنج عصر تابستان. زمستان‌ها هم که واقعا شب است. اگر از مدرسه آمده باشی که دیگر بدتر. معلم کلی مشق ابزود ریخته سرت در این حد که از هر خط درس حسنک کجایی؟» باید سه بار بنویسی. چرا؟ چون حرف زدی سر کلاس. یعنی باید مثلا سه بار بنویسی: حسنک کجایی؟ بع. بع. »

ادامه مطلب


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها