زنم هشت صبح باید با یک استاد دانشگاه مصاحبه کند. هفت‌ونیم اما زنگ گذاشته. بیدار شدم و خواستم به دستشویی بروم. تنبلی کردم. نزدیک هشت بلند شد و رفت تو اتاق‌ تا تلفن کند. دیشب پرسید باطری برای ویس‌ریکوردر داریم؟ گفتم نمی‌دانم. نکند بی‌باطری مانده باشد. نچ.

ادامه مطلب


مشخصات

آخرین جستجو ها